مقدمه نسخه های خطی نمادهای بسیار مهم غنای فرهنگی و بیانگر ضرف سرمایه عمر و مساعی مردم یک کشور در گردآوری و پاسداشت دستاوردهای فکری و مفاهیم ارزشی دانشمندان و علما و نوابغ آن سرزمین است این دست نوشته ها یا پیمودن راهی ناهموار و پرنشیب و فراز و گذر از موانع و آفات کاهنده، به مثابه سرمایه های ماندگار ملی در کتابخانه های عمومی و خصوصی فراهم آمده اند بذل اهتمام و عنایت به ثبت و ضبط و فهرست نگاری این نوشتارها، همواره عامل بازدارنده مهمی در پراکندگی آن ها به شمار می آید و تدوین و انتشار فهارس ارزنده نسخ خطی نقطه عطفی در شناساندن اعتبار این گنجینه ها به سایر ملل محسوب می شود احیای متون و کتابشناسی نسخه های خطی ره آوردی است که از دیرباز با مدد این فهرست های جامع، مطمح نظر پاره ای از محققان دست اندر کار کاوش در فرازهای گوناگون این استاد قرارگرفته و کارشناسان و پژوهشگران این عرصه، هر یک بر اساس تخصص و علایق خود به بازشناسایی شماری از این آثار کلی و اسلامی و پدیدآورندگان آن پردا
شکارچی دانش آموز روزی بود و روزگاری بود در زمان قدیم یک شکارچی بود که بعضی از روزها در بیابان، کبکها و کبوترهای صحرایی را شکار می کرد و بعض روزها در کنار دریا ماهی صید میshyکرد و با این کار زندگی خود و زن و بچه اش را روبراه میshyکرد یک روز این آقای شکارچی در گوشه ای از بیابان کنار یک تپه قدری گندم و برنج و ارزن پاشیده بود و دام، یعنی تور مخصوص شکار را روی آن آماده کرده بود و خودش سر نخ آن را گرفته بود و در پشت تپه پنهان شده بود به قول معروف در کمین نشسته بود و منتظر بود که کبوترهایی که در آن نزدیکی دانه بر میshyچیدند، به دام او بیفتند ادامه در ادامه مطلب پس از انتظار زیاد که سه تا از کبوترها به دام نزدیک شده بودند ناگهان شکارچی از پشت سر خود صدای داد و فریاد دو نفر را شنید که داشتند نزدیک می شدند و با صدای بلند باهم گفتگو می کردند شکارچی از ترس اینکه کبوترها رم کنند و به دام نیفتند فوری خود را به آن دو نفر رسانید و گفت آقایان محض رضای خدا در اینجا داد و فریاد نکنید تا مرغهای من نترس
چند کلمه با بچه ها این کتاب دارای بیست و پنج قصه است که از کتاب کلیله و دمنه انتخاب شده و از اصل آن ساده تر نوشته شده است کلیله و دمنه نام کتاب معروفی است که اصل آن تقریباً در دو هزار سال پیش از این به زبان هندی قدیم نوشته شده و بعد در زمان انوشیروان از زبان هندی به زبان پهلوی ترجمه شده و مدتها بعد به زبان عربی و پانصد سال بعد از آن به زبان فارسی درآمده است ترجمه فارسی کلیله و دمنه در هفتصد سال پیش از این نوشته شده و کتاب بزرگی است که به اندازه ده برابر کتاب حاضر مطلب دارد اما انشای کتاب کلیله و دمنه فارسی هم مانند سایر کتابهای قدیمی استادانه و مشکل است و چون لغتهای عربی زیاد در آن به کار برده شده خواندنش برای کودکان دشوار است و پیش از تحصیل دوره دوم دبیرستان آن را به آسانی نمی توان خواند و فهمید نویسنده ای که اصل کتاب کلیله و دمنه را نوشته مقصودش این بوده که در میان قصه ها و حکایتها دستورهای اخلاقی و رازهای زندگی خوب را بگنجاند، تا خوانندگان کتاب در عین حال که داستان و افسا
حکایت ملک صالح و درویشان در زمان های قدیم پادشاهی به نام ملک صالح در سرزمین شام فرمان روایی می کرد او همیشه سعی و تلاش می کرد که مردم کشورش در آسایش و امنیت زندگی کنند به همین خاطر بعضی از شب ها از قصر بیرون می رفت و پنهانی و دور از چشم آشنایان از حال مردم و وضع زندگی آن ها با خبر می شد شبی همراه غلام مورد اعتمادش از قصر بیرون رفت هر دو صورت خود را پوشاندند و به صورت پنهانی خود را به مسجد قدیمی کنار شهر رساندند ملک صالح و غلامش بدون هیچ سر و صدایی داخل مسجد رفتند ناگهان متوجه گفتگوی دو نفر شدند پادشاه به غلامش گفت بعد خود را آهسته آهسته به آن دو مرد رساند وقتی آن ها را در تاریکی شب نگاه کرد، دید که هر دو درویش اند و از سرمای هوا به مسجد پناه آورده اند بعد همان جا نشست و به حرف های آن دو گوش داد یکی از آن دو نفر گفت درویش دیگر گفت ادامه در ادامه مطلب درویش اولی که با دقت به این حرف ها گوش می داد و از سرما می لرزید گفت درویش دومی آهی کشید و گفت درویش دومی ادامه داد داستانهای ماندگا
آخرین جستجو ها